- ندا دادن
آواز دادن، آواز کردن
معنی ندا دادن - جستجوی لغت در جدول جو
- ندا دادن
آواز دادن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خُ کَ دَ)
لغت نامه دهخدا
بانگ دادن. آواز دادن:
چنان ز حسن تو اجزای بزم رفت ز هوش
که گر صراحی می بشکنی صدا ندهد.
طالب آملی (از آنندراج).
رجوع به صدا شود
چنان ز حسن تو اجزای بزم رفت ز هوش
که گر صراحی می بشکنی صدا ندهد.
طالب آملی (از آنندراج).
رجوع به صدا شود
در معرض باد گذاشتن: پس از کوبیدن خرمن را باد میدهند، نیست و نابود کردن از دست دادن تلف کردن از کف دادن امری یا چیزی را بدون اخذ نتیجه
